الان سه ماهه که مهمون نداشتیم و مهمونی هم نرفتیم :(
دور بودن اینش خوب ه که مجبور نیستی تو مهمونی هایی شرکت کنی که حسی به آدم های اطرافت نداری!
دور بودن اینش خوب ه که وقتی کارهات و درس هات زیادن، کسی انتظار نداره که حتما بهش سر بزنی!
دور بودن اینش خوب ه که می تونید دو نفری واسه خیلی چیزها تصمیم بگیرید!
...
دور بودن اینش بده که دلت شب یلدا می خواد، دور هم بودن می خواد... که چشم هات تر میشه وقتی حس می کنی خیلی ها امشب دور هم جمع میشن و شما دو نفری مثل هر شب تنهایید... تنهای تنهای تنها...
نمی شود که هم خدا و هم خرما
یلدا مبارک.... آره خب آدم گاهی دوست داره تنهایی باشه کسی نباشه که توی زندگیش دخالتی کنه ولی فکر کنم دور بودن خوب نیست در دراز مدت آدم متوجه میشه که زندگیش فقط درس خودندنو کار کردن و دو نفره بودن نیست. منکه هفته ای دوبار حداقل میرم به مامان بابام سر بزنم انقدر برق خوشحالی را تو چشاشون میبینم که انگار تمام دنیام تو نگاه پرمهرشون خلاصه میشه
فک نمیکنی خیلی غر میزنی؟ قبلنا میومدم وبلاگت دوس داشتم نوشته هاتو و با شوق میخوندم.الان همش شده غرولند. از همکار. از کار. از خونوادت. از درس. حالام از تنهایی! میشد خواهرت رو دعوت کنی. یا چند تا از دوستاتونو .
دو نفری که تنها نیستین. دو نفری خودش یه جمعه کوچولوی دوست داشتنیه [قلب] همین که کنار همین و با هم خوشین خودش نعمت بزرگیه. ایشاالله همیشه شاد باشین و کنار هم[ماچ]
خیلی خنده داره از یک طرف دل آدم تنگ می شه از طرف دیگه بیشتر از یک مدت محدود نمی تونی جمع های فامیلی و تحمل کنی. به مادر شوهرم گفتم خوشبحل ما که از همه دوری ناراحت شد گفت خوشحالید که از همه دورید؟ دلم می خواست بگم آره با این جو عجیب غریبی که وجود داره و نداشتن زندگی خصوصی در این جامعه همون بهتر همه هم و کم ببینیم.
دوتایی که خوبه! حتا تنهایی ام خوبه!
خوبه دیگه دخالت اطرافیان نیست تو زندگی ات...ی خوبیشم اینه الکی چشم و همچشمی برات پیش نمیاد اصلا این مدل افکار به سراغت نمیاد و ذهن تو مشغول نمیکنه خودش خیلی هااااااا....میشینی مستقیم سر اهداف ات...راستی چه خبر از خواهرت؟
من فقط نظرمو گفتم به عنوان یه خواننده همیشگیت.معذرت اگه ناراحت شدی.
من شب یلدا تو خونه تنها بودم :( تنهای تنهای تنها... حتی خانواده خودمم نبودن :(